ما کاپ ایتالیا را در بازی مقابل پالرمو برده بودیم و در حال برگشت به میلان و جشن گرفتن بودیم.من یک پیام تلفنی دریافت کردم : "پسرم بهت تبریک میگویم.من خیلی برای تو خوشحالم ... عاشقانه دوست دارم."
هنگامی که جشن تمام شد دیر وقت بود بنابراین تصمیم گرفتم فردایش با او تماس بگیرم.من هرگز این فرصت رو بدست نیاوردم.مادرم در خوابش باقی ماند...
نظرات شما عزیزان: